عشق دو ساله ما...

به نام او که دلها را به هم نزدیک کرد...

زندگی ... هوس نیست...

25 مهر 83...

اول فقط میشناختمت ... یک روز باهات حرف زدم ، بعدا فقط یک دوست بودی ، یک کم گذشت ، بهترین دوستم شدی ... همه حرفهام رو بهت میگفتم ، خوشحالی و ناراحتی همدیگر رو میدونستیم ، نصیحتم میکردی و دلداریم میدادی ، یا اینکه با خوشحالی من سهیم میشدی . زمان گذشت ... کم کم به هم نزدیکتر شدیم ، از همه زندگی هم با خبر شدیم ، خوب و بدش مهم نبود ... اینکه هردومون یکی رو داشتیم باهاش درد دل کنیم قشنگ بود . بازم گذشت ... گذشت ... گذشت ... هر روز برام عزیزتر میشدی ، هر از گاهی ناخود آگاه دلم بدجوری تنگت میشد ... به روی خودم نمیاوردم ، میگفتم : اینم میگذره ... نگذشت ... یک روز بهم گفتی که دل تو هم تنگه ... گفتی که خیلی دلت تنگه ، گفتی که دوستم داری ، منم دوستت داشتم ... سکوت کردم ... هیچی نگفتم ... میترسیدم ! از چی ؟ خودم هم نمیدونستم ، باز هم گذشت ... دیدم بدون تو خیلی سخت شده ، بهت گفتم ... بهت گفتم که همه چیز من هستی ، بهت گفتم چقدر دلم تنگه ، بهت گفتم که چقدر برای بودن باهات بیصبرم ، میترسیدم ... یرسیدی چرا ؟ نمیدونستم ... گفتی که ترس نداره ، باورم نمیشد ... عاشق شده بودم ! اینقدر این کلمه رو توی کتابها و شعرها و گفته ها به سلاخه کشیدن که دیگه باورم نمیشد عشق وجود داشته باشه . فکر میکردم هوسی بیش نیست ... نمیدونستم چه جوری فرار کنم ، کجا برم ، به کی بگم ، به خودت گفتم ... گفتی که هست ، عشق هنوز هست ، هوس نیست ! دلم آروم شد ... خیلی آروم شد ، تازه فهمیدم که دنیا چقدر قشنگه ، تازه فهمیدم که تا شقایق هست ، زندگی باید کرد ... تازه فهمیدم که عاشق شدم و امید وصال قدرت هر کاری رو بهم داد ، هر کاری ... آره ، عشق است و با امید رسیدن بهش ، کوه رو از جا میشه کند . چه حال و هوای عجیبی است ...

25 مهر 85...

توی آینه لبخندی به خودم زدم و گفتم : هوس نیست ، عشق است ...

و از امروز وارد سه سالگی شدیم...

نظرات 8 + ارسال نظر
سیاوشی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:48 ب.ظ http://www.arezoo62.mihanblog.com/

سلام دوست عزیز خوشحال شدم بهم سر زدی...
و بهت تبریک میگم سالگرد عشقتون... و انشالاه در سالگرد بعدی جشن وصالتون باشه... اینی که گفتم واقعا احساس قلبیم بود یاد روزهای شیرینم با الهه ام افتادم...
ما هم حدود چند ماه پیش سالگرد دو سالگی عشقمون گرفتیم ولی دو ماه از جشنمون نگذشته بود که اون واسه همیشه رفت و منو تنها با یادش گذاشت... و من زین پس جشن تنهایی می گیرم...به امید روزی که همه عاشقا به عشقشون برسن... من جمله شما...
شاد باشی قدر این روزهایت را بدون... بای...

شیدا چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:32 ب.ظ http://shoride.blogsky.com

سلااااااااااام
خوبییییییی؟!
یه عالمه مرسه که بهم سر زدی...
مبارکهههههه
ایشاا.... ۲۰۰امین سالشو با هم جشن بگیرید... تا اون موقع هم همیشه حس قشنگتون زنده باشه و یه ذره هم ازش کم نشه....
موفق باشی و به همه ی آرزوهای قشنگت برسی

تا بعد

نهال پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:12 ب.ظ

سلام
به به میبینم که دارین کم کم دارای قدمت میشین!! ...خیلی زود گذشت آره؟؟؟؟ایشالا چند صد ساله بشه به پای هم هم پیر بشین ...ایشالا عروسی تمام بچه ها نوه ها و نتیجه ها تم ببینی....:ِd
موفق و سر بلان داباشید دو تاییتون

ری را دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:31 ب.ظ http://www.rirayeheshgh.blogsky.com


سلام

دوست عزیز وبلاگ نویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.

بای

حامد سه‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:19 ب.ظ http://mendosa2008.blogfa.com

سلام

دوست عزیز وبلاگ نویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.

بای

هانیه شنبه 14 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.haniye17.blogfa.com

سلام وبلاگ خیلی قشنگی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی[گل]

عاطفه یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام دوستان
خوشحالم که خوشحالید. پاینده و مانا باد این شادی.
تازه این وبلاگ رو پیدا کردم.من خودم وبلاگ ندارم.
از اینجا شروع میکنم که غمگینم اما پر از امید. پر از انرژی.داره یک کمی بهم سخت میگذره.فشار زیادی رومه و تحملم کم کم داره ته میکشه. بچه ها واسم دعا کنین.دارم خسته میشم.دارم اذیت میشم.تنهام.با یه بار بزرگ روی دوشم که فکر میکنم هرکس دیگه بود تاحالا متلاشی شده بود. می بخشید ناراحتتون کردم اما اینروزا حالم خیلی خوب نیست. ظاهرم خندون شاد و سرزنده و باطنم داغون داغون. به هیچکس نمیشه حرف زد چون همه یه جور دیگه روی آدم حساب میکنن. چه میشه کرد. واسم میل بزنین خوشحال میشم.

شینا سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام از دیدن وبت خوشحال شدم جملات زیبایی بود موفق باشی به منم سر بزن

sshina.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد